برای او که شانه های بی دریغی برای گریستن داشت.
بر شانه های تو گریستن است و
ترس را
به شهامت مرگ آمیختن
بر شانه های تو ترسان است و
فرو ریختن را
به پایداری ایستادن نمی خواهد اشک
بر شانه های تو کوه گریان
سر وقتی که می نهد
بر یال های باد آهسته می رود
بر شانه های تو
شانه بر سری غمگین است و
و تنهایی از هزار سو
شعله در درون او می گیرد
مرسی شاه بیتش این بود ………
بر شانه های تو کوه گریان
سر وقتی که می نهد
بر یال های باد آهسته می رود.
بسیار زیبا و با ارزش و شنیدنی.سپاس